وقتی کتاب‌ها ما را می‌یابند

وقتی کتاب‌ها ما را می‌یابند

حسین کیانی، مترجم و ویراستار

بعضی از کتاب‌ها را باید به مقتضای حال و احوال شخصی مطالعه کرد. گاهی حس خوبی داری و سراغ کتاب‌های پر شور و حال می‌گردی و گاهی افسرده حالی و می‌خواهی با شخصیت نویسنده‌ای ناامید و پریشان‌حال همذات پنداری کنی تا پس از آن حالت درون‌پالایی (کاتارسیس) به شما دست دهد، و این همان رسالت ادبیات و هنر است. به عبارت دیگر، همیشه ما نیستیم که کتاب‌ها را انتخاب می‌کنیم. بلکه کتاب‌ها هم ما را می‌یابند و این امر در یک فرآیند دیالکتیکی میان انسان و کتاب صورت می‌پذیرد. به عقیدۀ من هرگاه کتابی را در دست گرفتید و پس از اندکی مطالعه احساس کردید تغییری در حالتان پیدا نشد آن را براحتی کنار بگذارید و به سراغ کتابی بروید که با شما صحبت کند تا همدیگر را پیدا کنید.

کتاب بالینی من قرآن و حافظ و هشت کتاب سپهری – البته بیشتر کتاب‌های پنجم و ششم و هفتم آن – است. ولی به اقتضای حال و مشغله کاری‌ام که عهده‌دار دبیری و ویراستاری مجموعه ادبیات نشر لگا است، آثار فراوانی در ژانرهای مختلف از نویسنده‌های مختلف در کشورهای گوناگون را نیز می‌خوانم که برخی آشنا و برخی در سرزمین ما ناآشنا هستند. مثلاً نویسندگان جدیدی با سبک پیکارسک از اسپانیا مانند مانوئل ویلاس نویسنده رمان “حال خوش”، یا اثر جدیدی از دیوید سداریس نویسنده آمریکایی با عنوان “سرخوش و بی‌خیال” یا “مامای آلمانی” نوشته مندی روباتِم، “از جبهۀ روسیه در جنگ با اوکراین” نوشته لوکا اشتاین‌مان، “زندگی نصف و نیمه”  از وی اس نایپال.

کتابی که اخیرا نظرم را خیلی جلب کرد کتاب “حرمتدار حیات” نوشته دکتر غلامرضا خاکی است درباره زندگی، احوال و فعالیت‌های دکتر غلامعلی بسکی، مردی در قامت و سلوک آلبرت شوایتزر با همان دغدغه‌ها بعلاوۀ دلبستگی به طبیعت و محیط زیست و سیر و سلوک عرفانی. کتاب دیگر “یادها و دیدارها” نوشته ایرج پارسی‌نژاد با چاپ پاکیزه و زیبا از انتشارات نشر نو که دربارۀ زندگی، احوال و آثار بزرگان شعر و ادب و هنر پارسی در صد ساله اخیر است. نثر کتاب بسیار خوشخوان و حرکت آفرین است که به نوعی به نقاط عطف زندگی این بزرگان و لحظه‌های شورانگیز تجربهٔ زیستهٔ آنها پرداخته است.