روزنامه هم میهن | رضا صائمی
آنها که دکتر نعمتالله فاضلی را میشناسند، از عشق و علقه ممتد او به خواندن و نوشتن آگاهند. او همواره تلاش کرده تا آگاهی را به میانجی نوشتن در زیست-جهان ایرانی تکثیر کند و علوم اجتماعی و انسانی را در خوانشها و نوشتنهایی برآمده از تجربههای زیسته خودش گره بزند. اگر بخواهم تلاشهای علمی و فردی او را در یک جمله خلاصه کنم، باید بگویم که او سودای سواد دارد، نه سوداگری با علم. حاصل این روش و نگرش، تبیین و ترویج آگاهی بوده، نه آگاهی بهمعنای انتزاعی و صرف اطلاعات که او آگاهی را به زندگی و شیوه زیستن پیوند میزند تا آن را به تجربهای رهاییبخش و متعالی تبدیل کند.
فاضلی معتقد است که دانش و آگاهی باید به حل مسائل زندگی منجر شود اما پیش از آن معتقد است که زندگی سراسر فهم مسئله است. تا زمانی که به فهم زندگی دست نیابیم، هیچ راهحلی راهی به رستگاری نیست. از این روست که او خواندن و نوشتن را بهمثابه زیستن لحاظ میکند و آن را الفبای زندگی میکند. او در کتاب «الفبای زندگی» به مسئله سواد و خوانایی و نویسایی در ایران معاصر میپردازد و بر این باور است که اهمیت و اولویت سوادآموزی همگانی هم در حوزه عمومی، هم در میدان دانشگاهی به فراموشی سپرده شده و این غفلت سبب شده است که سیاستگذاران نیز موضوع را حلشده و تمامشده بپندارند و نسبت به فقر سواد چه در اقشار جداافتاده از مدرسه و چه انبوه باسوادان مدرسهای و دانشگاهی که گرچه سواد پایه دارند اما قادر به استفاده بهینه از آن نیستند، بیاعتنا باشند؛ کتابی با خوانشی متفاوت از مفهوم سواد و باسوادی، که تلاش میکند تا آن را از مفهوم دانستن به موقعیت توانستن ارتقاء دهد.
دکتر فاضلی در این کتاب، رابطه عمیق و تنگاتنگ خواندن و نوشتن را با زندگی شرح میدهد و توضیح میدهد که چگونه زیستن در جهان امروز بدون دارا بودن سواد پایه و سواد کاربردی ناممکن است. این مسئله زمانی اهمیت خود را نشان میدهد که آمار رسمی اعلام میکند جمعیت بازمانده از تحصیل در سال تحصیلی گذشته بالای یکمیلیون نفر بوده و این آمار سالبهسال در حال افزایش است. آمار تکاندهنده دیگر مربوط به سرشماری ملی است که جمعیت بیسواد و کمسواد را بالغ بر ۲۱ میلیون نفر اعلام کرده است.
در بخش دوم کتاب نیز به رابطه انسان با کتاب میپردازد و در چند فصل اهمیت خواندن و نوشتن را با کتاب در هم میآمیزد و توضیح میدهد که کتاب چگونه در ساختن فرهنگ در همه جوامع نقش ایفا میکند و چرا هنوز هم خواندن و مطالعه جزئی مهم از روند پیشرفت و توسعه ملی است. کتاب ۱۱ فصل دارد که هر کدام در عین نسبت معنایی با سوژه، در خود مستقل است و میتوان بدون ترتیب هم آن را مطالعه کرد.
«خواندن و نوشتن بهمثابه زندگی»، «نوشتن: کنش فردی است یا اجتماعی؟»، «کودکِ نویسا و تخیّل جامعهشناختی»، «مسئله تربیت ادبی در ایران امروز»، «اخلاق و سواد در ایران معاصر»، «چگونه بنویسیم؟»، «چگونه بخوانیم؟»، «زیستن در دنیای کتاب»، «کتاب چگونه و چرا فرهنگ را میسازد؟»، «خطر نفرت از کتاب» و «کتابها و کبوترها» ۱۱فصل این کتاب هستند که از عناوین آن میتوان مضامیناش را حدس زد. سواد و نوشتار پیوندی ناگسستنی با سرشت و سرنوشت جوامع معاصر دارد.
سوادآموزی، فرهنگآموزی در دنیای مدرن است. انسان معاصر با آموختن و ارتقای سواد است که جهان جدید را تجربه میکند. کمتوجهی به سواد، انسانها را از دنیای امروز به حاشیه پرت میکند و فرودست میسازد. انبوه فرودستان امروزی محصول کمتوجهی به سوادآموزی هستند. انسانهای کمسواد و بیسواد توانایی تعامل خلاق با جهان امروزی را از دست میدهند. مخاطبم در این یادآوری و مقاومت ابتدا سیاستمداران و سیاستگذاران هستند، چهبسا که آنها هستند که مسئولیت حکمرانی و نظام آموزشی را عهدهدار شدهاند. اما دیگر اعضای جامعه از محققان، معلمان تا فعالان مدنی و شهروندان عادی هم سهم و نقشی در فراموشی سواد و کیفیت آن دارند. این تلاشی است به این امید که داستان سواد و خواندن و نوشتن فراموش نشود. فاضلی معتقد است بحران حکمرانی در کشور محصول بیسوادی سیستمی است.
به باور او بیسوادی سیستمی یعنی نظام حکمرانی که شرط استخدام و نصب مدیرانش هر چیزی هست جز توانایی نوشتن عالی به زبان فارسی. چرا مبتلا به بیسوادی سیستمی شدیم؟ عوامل گوناگونی دارد. سیطره فرهنگ شفاهی، سیطره فرهنگ منبری و تبلیغ، سیطره ارزشهای ایدئولوژیک در انتصابها، بحران کیفیت نظام آموزشی و دانشگاهی و عوامل دیگر. بیسوادی سیستمی بهمعنای ناتوانی نظام اداری و مدیریتی در توسعه ارتباطات مکتوب و نوشتاری در عملکرد و فرهنگ سازمانی است. نظام اداری و سازمانی و حکمرانی مدرن، یعنی بوروکراسی، بر خوانایی و نویسایی استوار است.
قابلیتهای خواندن و نوشتن فعال و مؤثر، ستون فقرات و بنیاد بوروکراسی است. ازاینرو کارکنان و مدیران بایسته است دارای حداکثر قابلیت خوانایی و نویسایی به زبان رسمی و حاکم باشند.کلیه امور اداری مبتنی بر قوانین و مقررات مکتوب رسمی است. حتی گردش کار سازمانی نیز مکتوب است. شرط بنیادی کارآیی اداری تسلط به خواندن و نوشتن زبان رسمی در سطح عالی است؛ بهویژه برای مدیران. لازمه این کار تمرین مستمر آنان در نوشتن و خواندن است.