دکتر طهماسب کاوسی
الهامگرفته از نائومی اس. بارون، «هوش مصنوعی؛ جایگزین خطرناک تجربهی خواندن»¹
در جهانی که هوش مصنوعی با سرعت و دقت بیمانندش در حال تسخیر قلمروهای مختلف زندگی انسان است، تجربهی انسانیِ خواندن نیز در معرض تهدیدی جدی قرار گرفته. دیگر نه صرفاً مهارتهای تحلیلی و درک متن، بلکه آن لحظات نابِ ارتباط عاطفی با واژهها، آن درنگها میان جملههایی که با ما حرف میزنند، و آن کشف تدریجی معنا که تنها از دل خواندنی واقعی میجوشد، در خطر فراموشیاند.
در واکنش به این تهدید، لازم است راهکارهایی جستوجو کنیم که نه فقط در سطح توصیه باقی بمانند، بلکه بتوانند تجربهی انسانیِ خواندن را دوباره زنده کنند. در این نوشتار، مجموعهای از روایتهای کوتاه و داستانمحور ارائه شده است که هر یک، راهکاری عملی برای حفظ و تقویت تجربهی انسانی خواندن در عصر هوش مصنوعی را در دل خود دارد. روایتهایی که نشان میدهند چگونه میتوان در دل جهان ماشینی امروز، هنوز هم انسانی خواند و انسانی زیست.
روایت اول: کتابخوانی پدربزرگ و نوه
در گوشهای از پارک، پدربزرگی کنار نوهاش نشسته بود. پدربزرگ جلد چرمیِ کهنهای را از کیفش بیرون کشید و گفت: «این کتاب رو وقتی همسن تو بودم خوندم. دنیا رو یه جور دیگه دیدم بعدش.»
نوه، گوشیاش را بالا آورد: «صبر کن، بذار خلاصهشو با AI بخونم.»
پدربزرگ لبخند زد: «اما خلاصهاش، اون حس بوی کاغذ، ترس وقتی که قهرمان داستان گیر افتاد، یا اشک من وقتی دوستی تموم شد رو نشون نمیده.»
راهکار: برگزاری جلسات بیننسلی کتابخوانی، جایی که نسلهای مختلف داستانهایی که خواندهاند را با هم به اشتراک بگذارند. این تعامل انسانی، بار عاطفی مطالعه را منتقل میکند و پیوندهای عمیقتری نسبت به یک خلاصهسازی ماشینی میسازد.
روایت دوم: دانشجویی با دو راهی
سارا، دانشجوی ادبیات، باید تحلیل تطبیقی دو رمان بنویسد. هوش مصنوعی حاضر و آماده است تا برایش تحلیل دقیق و ساختارمند بنویسد.
اما او تصمیم میگیرد کتابها را خودش بخواند. شبها کنار بخاری، بین صفحات ماجراهای هاکلبری فین و ناتور دشت، درگیر کشمکش شخصیتها میشود.
در پایان، وقتی مقالهاش را تحویل میدهد، استاد لبخند میزند: «دیدم تو تحلیلهات رد پای خودت هست. نه ماشین.»
راهکار: ایجاد فضای تشویقی برای مطالعه عمیق در آموزش عالی، مانند ارائه امتیازهای ویژه برای تحلیلهای شخصی و مبتنی بر تجربهی خواننده، نه صرفاً تحلیلهای ماشینی یا الگوریتمی.
روایت سوم: کتابخانهای که زنده شد
کتابخانه کوچک مدرسه، دیگر مخاطب نداشت. تا اینکه معلمی تصمیم گرفت برنامهای بهنام «یک کتاب، یک تجربه» برگزار کند.
هر ماه، یک کتاب معرفی میشد و دانشآموزان باید پس از خواندن، آن را تجربه میکردند: اجرای نمایش، ساخت پادکست، طراحی جلد جایگزین، نوشتن پایان متفاوت.
بهمرور، کتابخانه زنده شد. بچهها دیگر برای نمره نمیخواندند، برای زندگی میخواندند.
راهکار: ترکیب مطالعه با خلاقیت و عملگرایی. برگزاری برنامههایی که صرفاً به خواندن ختم نمیشوند، بلکه تجربهای مشارکتی از درک کتاب خلق میکنند.
روایت چهارم: مقاومت یک مادر
در خانهای معمولی، مادری تصمیم میگیرد شبها را به «نیمساعت کتابخوانی خانوادگی» اختصاص دهد.
فرزندش در ابتدا بیمیل است، چون خلاصهها را از AI میگیرد. اما پس از مدتی، خودش کتابی به مادر پیشنهاد میدهد: «مامان، اینو با هم بخونیم. از خلاصهش خیلی بهتره.»
راهکار: ترویج فرهنگ مطالعه در خانواده. اختصاص زمان مشخص روزانه یا هفتگی به مطالعهی جمعی و گفتوگو درباره کتابها، تا مطالعه بهعنوان یک «فعالیت اجتماعی» شناخته شود، نه وظیفهای آموزشی.
روایت پنجم: نوجوانی که نوشت
علی، نوجوانی که از مدرسه متنفر است، تصمیم میگیرد داستان خودش را بنویسد. او با شخصیتهایی که خلق میکند، زندگی میکند.
در این مسیر، متوجه میشود که چقدر نوشتن وابسته به خواندن است. برای نوشتن بهتر، به داستانها و نویسندههای بزرگ پناه میبرد.
هوش مصنوعی به او پیشنهاد میدهد پایان داستانش را بنویسد، اما علی میگوید: «نه، این یکی مال منه.»
راهکار: پیوند دادن خواندن و نوشتن به شکل خلاقانه. اگر نوجوانان احساس کنند خواندن به نوشتن خودشان کمک میکند، آن را با رغبت انجام میدهند. باید فضاهایی برای تولید محتوای خلاق دانشآموزی ایجاد کرد که مطالعه را تغذیه کند.
روایت ششم: استاد آیندهنگر
در دانشگاهی، استادی تصمیم گرفت بهجای ممنوع کردن هوش مصنوعی، از آن بهعنوان ابزار مکمل استفاده کند.
او به دانشجویان اجازه داد ابتدا از AI برای تحلیل اولیه استفاده کنند، اما سپس موظف بودند تحلیل نهایی را بهصورت شخصی و تفسیری بنویسند، با ارجاع به احساسات، دیدگاهها و تجربهی خواندنشان.
نمره نهایی فقط به «خواننده واقعی» داده میشد.
راهکار: تعریف چارچوبهای اخلاقی و آموزشی برای استفاده از AI در مطالعه و پژوهش. استفاده از AI نباید جایگزین تجربهی انسانی شود، بلکه میتواند نقطهی آغاز گفتوگوی درونی و تحلیل شخصی باشد.
جمعبندی: بازگشت به عمق
هوش مصنوعی سریع، هوشمند و همهکاره است، اما احساس، تجربه، تردید، و کشف تدریجی را در خواندن شبیهسازی نمیکند.
آنچه در خطر است، نه فقط مهارتهای شناختی یا نمرههای کلاسی، بلکه انسان بودن ماست؛ بودن در لحظهای که جملهای ناگهان با ما سخن میگوید، یا کتابی ما را به خودمان معرفی میکند.
پینوشت:
(۱) بارون، ن. اس. (بیتا). هوش مصنوعی؛ جایگزین خطرناک تجربهی خواندن [یادداشت]. انتشارات همرخ.
