گزارش جلسه نقد و بررسی کتاب روشنفکری حرفه‌ای

گزارش جلسه نقد و بررسی کتاب روشنفکری حرفه‌ای

جلسه نقد و بررسی کتاب روشنفکری حرفه‌ای به قلم دکتر غلامرضا خاکی،‌ دیروز ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران برگزار شد.

این جلسه روز دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ در سالن تسلیمی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران با حضور آقای دکتر غلامرضا خاکی (نویسنده کتاب) و آقایان دکتر مجتبی امیری و دکتر علی واعظی (مدیر نشست) با حضور جمعی از استادان و دانشجویان دوره‌های ارشد و دکتری برگزار شد. در ابتدا دکتر خاکی به معرفی کتاب و شرح مواضیع خود درباره روشنفکری حرفه‌ای پرداختند و پس از آن بخش پرسش و پاسخ با شرکت دانشجویان و استادان اجرا شد.

در اینجا خلاصه‌ای از مطالب مطرح شده در این نشست ذکر می‌شود:

دکتر خاکی، سخنان خود را در معرفی کتاب با شرحی تاریخی بر شکل‌گیری تفکر مدرن در تاریخ غرب آغاز کردند و از ماجرای محاکمه آلفرد دریفوس، افسر یهودی‌تبار ارتش فرانسه، به جرم خیانت و بعدها تبرئه او که منجر به نگارش نامه‌ای به رهبری امیل زولا، نویسنده فرانسوی، و سیصد تن از نویسندگان و هنرمندان و اندیشمندان فرانسه شد، به عنوان سرآغاز مفهوم روشنفکری در تاریخ جدید نام بردند.

ایشان توضیح دادند که روشنفکری در ایران ابتدا باید با شناخت و سپس «نقد» تاریخمند و مکانمند نظریات مطرح شده در مکاتب فکری مختلف همراه شود. یعنی پیش از آنکه به تقلید صرف یا رد قطعی نظریات مختلف و یا بومی‌سازی آنها بپردازیم باید با نقد آنها آغاز کنیم و این را بیازماییم که این نظریات چگونه ممکن است در بطن جامعه فکری و بافت اجتماعی و فرهنگی ایران قابل تعمیم یا تعدیل باشند. ایشان تاکید کردند که ابتدا باید از نقادی و ارزیابی شروع کنیم و سپس به نظریه‌پردازی برسیم.

ایشان همچنین توضیح دادند که روشنفکری در فضای فکری علوم اجتماعی و انسانی شکل گرفته است و در ایران نیز عمده روشنفکران از ادبیان، نویسندگان، شاعران و فعالان سیاسی در طیف چپ و راست بوده‌اند (که البته وزن روشنفکران چپگرا در فضای فکری دهه‌های سی و چهل و پنجاه و شصت شمسی در ایران سنگین‌تر بوده است). اما آنچه باعث شده روشنفکری نتواند به تحولات ساختاری پایدار در نظام اداری و اجرایی و حکمرانی ایران بینجامد، دور بودن فضای فکری روشنفکری از بدنه بوروکرات و تکنوکرات حاکم بر نظام اجرایی-اداری و نظام اقتصادی کشور بوده است. به طوری که فضای فکری و فرهنگی و نظام مدیریتی و اقتصادی کشور در دو جهت کاملا متفاوت یا دست‌کم موازی حرکت کرده‌اند و روشنفکران نتوانسته‌اند بر بهبود عملکرد و کارایی دولت و نظام اجرایی کشور تاثیر چندانی بگذارند.

دکتر خاکی علم مدیریت را از جمله حوزه‌هایی دانستند که می‌توانند با مفهوم روشنفکری گره بخورند زیرا علم مدیریت را علم مطالعه «انسان در موقعیت» و یا «انسان سازمانی» می‌دانستند و مدیریتی را فن‌دانشی نامیدند که موضوعش ایجاد تحول در سازمان است.
ایشان در ادامه توضیح دادند که روشنفکر حرفه‌ای، یک انسان در موقعیت سازمانی یا شغلی و حرفه‌ای است که قادر است از تفکر انتقادی برای نقد روندهای حاکم بر سازوکارها و روندها و روال‌های اداره امور در موقعیت سازمانی یا حرفه‌ای خود بهره ببرد. به تعریف ایشان تفکر انتقادی نوعی از اندیشیدن درباره تفکر است تا بتوان فرض‌های اساسی، مفاهیم بنیادین، شیوه‌های استدلال، انگیزه‌ها، تفسیرها و استنتاج‌های خود و دیگران شناخت و درستی و نادرستی آنها را در صورت و محتوا ارزیابی کرد. در تفکر انتقادی، با پرسشگری چالشی به دنبال مغلطه‌شناسی و دوری از مغلطه‌ورزی هستیم.

در نهایت تعریف خود را از روشنفکر حرفه‌ای به این صورت ارائه کردند:
روشنفکری حرفه‌ای، رویکردی سنجشگرایانه (نقادانه) برای ارزیابی درستی فرضه‌ها، مبناها، باورها، اصل‌ها، نظریه‌ها، و استدلال‌هایی است که بر دیدگاه‌، نوع و جهت تصمیم و عمل رهبران و مدیران تاثیر می‌گذارند.