جامعه شناس کیست؟

جامعه شناس کیست؟

جامعه‌شناس باید مسئله‌شناس باشد

دکتر نعمت‌الله فاضلی

همکار جامعه شناس عزیز و فرهیخته ام رضا صمیم پرسیده اند “جامعه شناس کیست؟” و چگونه او را می توان شناخت؟ این پرسش در بحثی میان جامعه شناسان در فضای مجازی شکل گرفت، پرسشی که اهمیت عمومی و همگانی هم دارد و  خاص جامعه شناسان نیست.

این روزها “جامعه شناس” هم در حوزه عمومی نام آشنا و مطرحی شده و روزنامه نگاران و مردم عادی در پی جامعه شناس هستند تا بپرسند حال جامعه ایران چگونه است و عاقبت ایران به کجا می رود؟

نه دانش آموخته مدرک دار و نه هیات علمی لزوما کسی را جامعه شناس نمی کند. به ویژه در ایران امروز که هیچ چیز در جایش نیست. اما حتی اگر چیزها سرجای شان هم بود پرسش “جامعه شناس کیست؟” پرسش ساده ای نبود. درباره پزشکان یا مکانیک ها ابهامی وجود ندارد، چه، می دانیم آنها کارشان چیست و چه خدماتی می دهند.

اما وظیفه ی جامعه شناس چیست؟ پاسخی که کتاب های درسی می دهند این است: شناخت علمی جامعه. اما فورا هم یادآور می شوند بر سر چیستی و تعریف مفهوم “جامعه” و حتی معنای “شناخت علمی” میان جامعه شناسان اجماعی وجود ندارد. بنابر این، همچنان پا در هوا می مانیم که جامعه شناس کیست و چه کاری انجام می دهد؟

پاسخ روشن و دقیق آن اینست: جامعه شناس کسی است که یک یا چند مساله بنیادی جامعه اش را به نحو عمیق و دقیق صورت بندی و برای “اجتماع علمی” “جامعه اش” روایت کند. جامعه شناس، مساله شناس است. این پاسخی است که در کتابم “زندگی سراسر فهم مساله است” (۱۳۹۹) داده ام. اما مساله شناس کیست؟ خلاصه اش اینست:

۱) مسوولیت دارد. مساله شناس به اعتبار دغدغه اش، نه مدرکش، نسبت به چالش های سهمگین و وحشتناک جامعه اش حساس و مسوولیت پذیر است. چالش هایی چون نابرابری، محیط زیست، تبعیض های جنسیتی، قومیتی، اقتصادی، مذهبی و سیاسی.

۲) نظر دارد. برای چالش یا چالش های مورد نظرش، نظر یا منظر معینی دارد. به شیوه ای منسجم، تاریخی و تجربی، تبیینی از چیستی، چرایی، چگونگی و چاره چالش ها و مساله هایش  ارایه می کند.

۳) بلاغت دارد. زبان و فرم بیانی اثرگذار و مناسب برای روایت کردن و ارایه مساله ها و اندیشه اش خلق کرده است.

۴) شهامت دارد. مساله شناسی مستلزم درگیر شدن با سیستم سیاسی و ساختارهای طبقاتی حاکم و مسلط در جامعه است.  در صورت لزوم مساله شناس حتی برای ایفای وظیفه مساله شناسانه اش جانش را هم نثار می کند.

۵) استقلال دارد. مساله شناس به حقیقت و واقعیت جامعه اش متعهد نه ایدیولوژی ها و فرقه ها و احزاب و گروه های قدرتمند. مساله شناس اندیشه مستقل دارد و برای فهم پذیر کردن واقعیت ها و مساله های جامعه اش پرسشگری و اندیشه ورزی می کند نه تامین منافع فردی یا سیاسی این و آن.

۶) انگیزه دارد. مساله شناس شور و شوق دارد و ارزش های انسانی و اخلاقی دموکراتیک، آزادی و حقوق بشر پشتوانه اخلاقی و عاطفی اوست.

۷) خلاقیت دارد. مساله شناس خلاق است و نوآور و برای فهم پذیر کردن و صورت بندی مساله هایش سخت کوشانه می خواند، می نویسد، می اندیشد و می آفریند.

۸) صداقت دارد. هم صداقت دانشگاهی هم صداقت اخلاقی. مساله شناس غمخوار و دلسوز جامعه اش هست و درصدد کسب جاه و مقام و ثروت و منافع فردی اش نیست. به جامعه اش خیانت نمی کند و ریاکار، فریبکار و دغل نیست.

۹) همت دارد. مساله شناس سخت کوش و ساعی است و می داند بدون دوراندیشی، همت، تلاش مستمر و مادام العمر نمی تواند به سر منزل مقصود برسد.

۱۰ ) صلاحیت دارد. مساله شناسی محتاج قابلیت ها، مهارت ها و شایستگی های پیچیده معرفتی، اخلاقی و رفتاری است. به ویژه در جهان سیاره ای شده و فراپیچیده امروز، صورت بندی مساله ها بسیار سخت و نیازمند دانش و بینش فرارشته ای است. خبره گی و تسلط در دانش و مساله و پدیده ای که در آن می اندیشد بارزترین ویژگی مساله شناس است.

۱۱) نقد دارد. مساله شناس ناقد است و نسبت به دیدگاه های رایج و تعارضات و تضادهای اجتماعی و سیاسی جامعه اش نقادانه موضع دارد.

۱۲) حضور دارد. مساله شناس نه تنها د ر “اجتماع علمی” اش، بل در “حوزه عمومی” حضوری فعال و موثر دارد.

۱۳) اثر دارد. فرد واجد این ویژگی ها هم مدرس و معلم بزرگ و اثرگذاری برای دانشجویانش است، هم محقق و متفکر اصیل و نوآور و هم کنشگر مدنی و خدمتگذار برای ملتش.

باری، جامعه‌شناس، مساله‌شناس است. چنین فردی مرجعیت دارد و اجتماع علمی، جامعه و تاریخ او را ستایش می کند و به بزرگی از او یاد می نماید. دشوار نیست که بدانیم هر دارنده مدرک دکتری یا هیات علمی را نمی توان جامعه شناس و مساله شناس دانست. مدارک و پست های دانشگاهی جنبه صوری و اداری دارند، اما جامعه شناس مساله شناس، اصالت، هویت، مرجعیت و اعتبار اصیل و ماندگار دارد.