به همت انتشارات همرخ؛
کتاب «صدسالگی؛ قضاوت تاریخ دربارهٔ جلال آل احمد» چاپ شد
این کتاب به همت محمدحسین دانایی (خواهرزاده آل احمد) تهیه و تدوین شده است. در این کتاب، جمعی از اندیشمندان و نویسندگان ایرانی نظرات خود را درباره آثار و آرای آل احمد به رشته تحریر درآوردهاند که روی هم تصویر کلی و نسبتاً کاملتری از جلال را ارائه میکند و او را در بوته نقد میآزمایند.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سال ۱۴۰۲ صدمین سال تولد جلال آلاحمد بود و به همین مناسبت، نویسندگان و صاحبنظران متمایل به جریانات فکری و سیاسی گوناگون، وارد میدان شدند و ضمن شرکت در همایشها و نشستهای تخصصی متعدد، کتابها و مقالات زیادی راجع به افکار و آثار آلاحمد و نقش او در تاریخ معاصر نوشتند. کتاب «صدسالگی» که به همت محمدحسین دانایی تدوین شده و انتشارات همرخ چاپ اول آن را به بازار عرضه کرده است، حاوی متن کامل و برخی از خلاصه مطالبی است که بدین مناسبت نوشته و منتشر شدهاند و به نوعی نشاندهنده قضاوت تاریخ درباره این نویسنده نامدار و اثرگذار است.
در معرفی این کتاب آمده است: «جلال آلاحمد نویسنده پرکار و پرجاذبهی بود، با سری پرشور و زندگیای پرماجرا. جمعاً ۴۶ سال زندگی عرفی داشت، ولی تا الآن علیالحساب (!) صد سال است که زنده است: زنده در ذهنها، حاضر در دلها و چابک نشسته بر سرِ زبانها و نوکِ قلمها. صدها نفر با او حرف دارند و درباره افکار و آثارش مینویسند، هزاران نفر آنها را میخرند و میخوانند و خرخاکیها هم به قول احمد شاملو: در جنازهاش به سوءظن مینگرند!»
همچنین در قسمتی از مقدمه کتاب به قلم محمدحسین دانایی میخوانیم: «تاریخ پدیده غریبی است، چیزی شبیه یک دادگاه شبانهروزی، یکسره کار میکند، میبُرد و میدوزد، بعضیها را به عرش میفرستد و بعضیها را به زیر فرش»
جلال آلاحمد آدم صاف و صادق و صریحی بود، خوب و دقیق میدید و بیملاحظه هم مینوشت. در مقدمه کتاب «ارزیابی شتابزده» ماجرایی را نقل میکند از یکی از استادانش، یعنی مرحوم عباس اقبال آشتیانی که به دانشجویان دانشسرای عالی، «تاریخ تمدن» درس میداد. این استاد که یک مورخ مدقق بود، عقیده داشت: «هیچ واقعهای را تا صد سال بر آن نگذرد، نمیتوان داوری کرد.» ولی شاگردش که نه محقق بود و نه مدقق، به گونه دیگری فکر میکرد: «آخر اگر من نگویم که از این آش داغ دهانم سوخت، که بداند که بر سرِ این سفرهٔ بلا چهها بر ما رفتهاست؟» ناصرخسرو قبادیانی هم گویا از همین قماش بوده که گفته:
هم امروز از پُشت، بارَت بیفکن— مَیَفکن به فردا، مَر این داوری را…
چنین آلاحمدها و چنان ناصرخسروهایی هستند که حقایق ناب امروز را ثبت و ضبط میکنند تا فردا به دست همان محققان مدقق برسند.»
این کتاب با مقدمهای درباره شناخت جلال به قلم محمدحسین دانایی فهرست مقالاتی را در این مجموعه گردآورده که عبارت است از: فصل اول درباره مقالهنویسی و مقالات جلال، جلال آل احمد و نقد دیرهنگام او (احمد افرادی)، روشنفکر مصطلح (عمادالدین باقی)، در سودای صدر اسلام (رسول جعفریان)
فصل دوم، دربارهٔ داستاننویسی و داستانهای جلال؛ اضطراب و سرگردانی میان دو هیچ؛ نقدی بر رمان «سنگی بر گوری» اثر جلال آلاحمد (امید طبیبزاده)
سنگی بر گوری (احمد غلامی در گفتوگو با حاتم قادری)
فصل سوم دربارهٔ گزارشنویسی و گزارشهای جلال؛ «خسی در میقات» یا نامحرمی در احرام؟ (غلامرضاخاکی)، تحلیل یک سفر و نقد یک کتاب (مرتضی سیدینژاد)
فصل چهارمدر بارۀ افکار و عقاید جلال و دیگر مسایل عمومی؛ جلال و هر آنچه پس از او میآید (آراز بارسقیان)، از آلاحمد چه میفهمیم؟ (مهدی خلجی)
مردی که تا امروز درست فهمیده نشد (عبدالجواد موسوی)، ملاقات آقای نویسنده با انقلاب اسلامی، در چهارراه نفی غربزدگی (محمدرضا کائینی)، هیچکس به اندازهٔ خود آلاحمد غربزده نیست (گفتگو با حورا یاوری)
این کتاب به نویسندگی و گردآوری محمدحسین دانایی به قیمت ۱۹۰ هزار تومان توسط انتشارات همرخ وارد بازار نشر شده است.