مراسم رونمایی کتاب الفبای زندگی دیروز در موزه تصاویر معاصر برگزار شد.
در روز پنجشنبه مورخ ۱۴۰۳/۳/۳ به مناسبت رونمایی کتاب «الفبای زندگی؛ خواندن و نوشتن به مثابه زیستن» نشستی در موزه تصاویر معاصر با حضور علاقهمندان برگزار شد. در این نشست آقای دکتر نعمتالله فاضلی نویسنده کتاب و آقای دکتر مقصود فراستخواه به عنوان میهمان و ناقد شرکت داشتند. در ابتدا دکتر فاضلی شرحی بر ایده کتاب و چگونگی شکلگیری آن ارائه کردند و توضیح دادند که چگونه در طول تاریخ بشر خواندن و نوشتن به مثابه یکی از جنبههای رشد ذهنی و فرهنگی بشر وجود داشته و تا به امروز همواره بر اهمیت آن افزوده شده است. به طوری که خصوصا در دوران مدرن، سواد همگانی و خوانایی و نویسایی، کلید ورود به تمدن جدید و شکل جدید زیستن در جهان بوده است؛ جهانی که میتوان آن را «جهان مکتوب» نامید. تمام سازمانها و به طور کلی سازوکار زندگی در جهان سازمانی شده، بر پایه خواندن و نوشتن استوار شده است. بیسوادی یا کم سوادی و یا حتی بدسوادی در دنیای امروز، موجب فرودستسازی گروههای اجتماعی و به حاشیه رانده شدن افراد و اقشار ضعیف جامعه میشود و آنها را از مشارکت موثر هم در جنبههای مختلف حیات فردی و هم زندگی جمعی بازمیدارد. وقتی این میزان بی/کمسوادی زیاد میشود و به استناد آمارهای رسمی به میلیونها نفر میرسد (طبق آمار ۱۳۹۵ بالغ بر ۲۱ میلیون بیسواد و کمسواد در کشور داریم)، این جمعیت بزرگ که از توانشهای ذهنی و پیچیدگیهای فکری و تحلیلی مورد نیاز زندگی در قرن بیست و یکم بیبهرهاند، به راحتی به ابزاری در دست اصحاب قدرت برای پیشبرد سیاستهای پوپولیستی و عوامفریبی تبدیل میشوند و سرنوشت جامعه را به شکلی منفی رقم میزنند.
در ادامه دکتر فراستخواه نیز بر اهمیت ایده مطرح شده در کتاب الفبای زندگی پرداخت و توضیح داد که امروزه «جریان آگاهی» از «جریان زندگی» جا مانده است و باید خودش را همپای تغییرات شتابناک جمعیتی و اجتماعی سازد تا بتواند همچنان در جامعه مورد توجه و اعتبار باشد. ایشان افزود که در فهم و تحلیل مقوله سواد باید به رابطه آن با «زیستقدرت» نیز پرداخت و به اینکه چه کسی مسئول ارائه سواد، آموزش، پاداشدهی و اعتباربخشی به یادگیری است، توجه کرد. اینکه کودکان و جوانان در مدارس و دانشگاهها چه متنی را به عنوان کتاب درسی میخوانند، چه معلمانی برای کار تدریس میتوانند از فیلترهای مختلف بگذرند و چه کسانی برای آموزش دادن رد صلاحیت میشوند و چه کسانی و چه گروههایی در قدرت مسئولیت عزل و نصب و استخدام و ارتقا و اخراج معلمان را در دست گرفتهاند و اینکه به چه سوادی اعتبار میدهند و از چه نظام پاداشدهی حمایت میکنند همگی بر میزان توسعه سواد همگانی در کشورها خصوصا ایران موثر است. به زعم دکتر فراستخواه اینکه در ایران والدین نقش مهم و تاثیرگذاری بر سرنوشت تحیلی فرزندانشان دارند و خصوصا در اقشار متوسط مرتب فرزندانشان را به کلاسها جبرانی، فوق برنامه و غیره میبرند و بر روی آموزش سرمایهگذاری مادی و معنوی انجام میدهند به این خاطر است که در ناخودآگاه جمعی ایرانیان این نکته جا افتاده که سیستم آنها را رها کرده است و والدین ناچارند جور نظام آموزشی را خودشان بر دوش بکشند و ناکارآمدیهای نظام مدرسه را به نحوی جبران کنند. حال آنکه این وضعیت در سطح کلان چندان قابل جبران نیست زیرا وقتی سیاستهای کلان آموزشی بر مبنای کالایی شدن آموزش و گران شدن خدمات آموزشی است، باعث طبقاتی شدن آموزش و در نتیجه حذف شدن بسیاری از گروهها از دسترسی به امکانات آموزش باکیفیت میشود و در عوض یک قشر متکی و مرتبط به باندهای قدرت، توانایی تاسیس مدارس خاصمنظوره برای تربیت نسل بعدی بروکراتها و تکنوکراتها و سیاستمداران را برای پر کردن جای پدرانی که امروز بر اریکه قدرت و ثروت سوارند فراهم میکند. به عبارت دیگر سواد و آموزش با قدرت وارد رابطه تنگاتنگ و بدهبستانی آن هم از نوع مخرب آن میشود.
این جلسه پس از پرسش و پاسخ با جشن امضای کتاب به پایان رسید. انتشارات همرخ از همه مشارکتکنندگان در این نشست صمیمانه سپاسگزار است.