پیوست مقاله دکتر تیشه‌یار در کتاب صلح ایرانی

پیوست مقاله دکتر تیشه‌یار در کتاب صلح ایرانی

حوزه تمدن ایرانی، گستره پهناوری از جلگه‌های غربی چین در منطقه سین کیانگ و کوه‌های برافراشته هیمالیا در کشمیر تا سواحل دریای مدیترانه در غرب قاره کهن را در بر گرفته است. مردمان این حوزه تمدنی از کوه های قفقاز در اوستیا و داغستان تا جلکه آرال و تا کرانه‌های جنوبی خلیج فارس، علیرغم گوناگونی زبانی، قومی و مذهبی، سنت‌های فرهنگی مشترکی را به جا می‌آورند. این در حالی  است که در طول سده ها، سلسله‌های پادشاهی گوناگونی در گوشه و کنار این سرزمین‌های پهناور فرمان رانده‌اند و به ندرت دیده شده که این حوزه فرهنگی ـ تمدنی به صورت یک واحد سیاسی یکپارچه بوده باشد.

نقشه شماره یک: جهانشاهی ایرانی در دوران هخامنشیان (O’Brien, 2002, pp 42-43)

جهانشاهی ایرانی در دوران هخامنشیان

 

امروزه از منطقه‌ای به نام سازمان همکاری شانگهای نام برده می‌شود. با نگاهی به نقشه این سازمان، می‌توان به خوبی دید که اعضای آن در مناطق گوناگون جغرافیایی، شامل شرق آسیا، شمال آسیا، آسیای مرکزی، جنوب آسیا و حتی غرب آسیا جای گرفته‌اند. آنچه که همه این کشورها را به دور هم گرد آورده و منطقه‌ای نوین را شکل داده، مساله امنیت و مشکلات مشترک امنیتی این کشورهاست.

نقشه شماره دو: سازمان همکاری شانگهای

 

نمونه دیگری از شکل‌گیری منطقه‌ای نو بر پایه تعریفی تازه، منطقه بریکس است. کشورهای عضو بریکس حتی با یکدیگر مرز مشترک نیز ندارند. برزیل در آمریکای لاتین، آفریقای جنوبی در قاره آفریقا، چین در شرق آسیا، هند در جنوب آسیا، روسیه در شمال آسیا و گروهی از کشورهای رو به توسعه در مناطق گوناگون جهان گرد هم آمده‌اند و منطقه‌ای تازه را شکل داده‌اند. بنیان اصلی منطقه بریکس، بر پایه هدف مشترک کشورهای عضو برای پیشبرد همکاری‌های اقتصادی و بهبود شرایط زیست در این جوامع شکل گرفته است. این در حالیست که از دیدگاه سیاسی نیز حتی نمی‌توان همخوانی میان اعضا را دید. برای نمونه، در حالی که هند متحد مهم ایالات متحده در آسیا به شمار می‌رود، روابط رقابت‌جویانه میان چین و آمریکا و دشمنی آشکار میان روسیه و آمریکا به چشم می‌خورد. با اینهمه، تعریف منافع مشترک توانسته است اعضای بریکس را برای شکل دادن به یک هویت منطقه‌ای نوین بر پایه ائتلاف‌های شکننده گرد هم بیاورد.

نقشه شماره سه: بریکس

بریکس

بریکس

گفتمان‌های هویتی آینده در منطقه ما، می‌توانند از مزیت‌های تازه‌ای برخوردار بوده و با همفکری میان روشنفکران کشورهای منطقه، تعاریف نوینی از عناصر هویت‌ساز همچون سرزمین، وطن، مرز، زبان، آیین‌ها و باورها، قومیت، نژاد، تاریخ، فرهنگ و به ویژه مفهوم «ایران زمین» به عنوان وطن فرهنگی مردمان کشورهای گوناگون، برساخته شوند و جهانی همپیوسته تر را شکل دهند. جغرافیای این وطن مشترک، بیش از آنکه بر روی نقشه‌های سیاسی ترسیم شده باشد، در میان نوشته‌ها و سروده‌های اندیشمندان این منطقه تعریف شده است و نقشه‌ای تازه بر بنیان جغرافیای فرهنگی را شکل می‌دهد که تکیه بر ارزش‌های اخلاقی و انسانی مشترک، به ویژه بر پایه مداراجویی و همزیستی، ویژگی اصلی آن است.

نقشه شماره چهار: ایده جامعه مدنیِ فرهنگیِ منطقه‌ای

ایده جامعه مدنیِ فرهنگیِ منطقه‌ای

ایده جامعه مدنیِ فرهنگیِ منطقه‌ای

در حالی که ارزش‌های فرهنگی و هویتی مشترک در این حوزه تمدنی همواره بر مدارا و همزیستی مسالمت‌آمیز تاکید داشته اند و قرائتی که از دین ارایه می‌داده‌اند بر پایه صلح و دوستی میان انسان‌ها و جوامع بوده است، ایدئولوژی‌های وارداتی قرائتی تندروانه از اسلام ارایه می‌دهند که در تضاد با ارزش‌های صلح‌آمیز این منطقه است. گسترش مدارس آموزشی حقانی در پاکستان، افغانستان، آسیای مرکزی، قفقاز، عراق و شام و نیز فعالیت‌های مستمر داعش، القاعده و ده‌ها گروه تروریستی دیگر در سطح منطقه، به خوبی گویای اهمیت اندیشیدن به گفتمان‌های نوین منطقه‌ای برپایه ارزش‌های فرهنگی مشترک هستند.

نقشه شماره پنج: سرزمین‌های مورد ادعای داعش

سرزمین‌های مورد ادعای داعش

سرزمین‌های مورد ادعای داعش