نیمنگاهی به آرای رابرت نیزبت، جامعهشناس و مورخ امریکایی
منبع: پنداشت
رابرت نیزبت (۱۹۱۳- ۱۹۹۶)، جامعهشناس، تاریخدان و نویسنده مشهور امریکایی است که در ایران بیشتر با کتاب سنت جامعهشناسی (۱۳۹۷) شناخته میشود. نیزبت شهرتش را مدیون نه تنها نظریهپردازی در فضای آکادمیک بلکه کنشگری فکری در حوزهی عمومی است. خطابههای آتشین و سخنرانیهای پر شور او علاوه بر دانشگاهیان، مخاطبانی از «عامهی اهل فکر» را در دو سوی اقیانوس گردآورده بود. آثار و نوشتههای او در مجلات و جراید اصلی و پر تیراژ، او را به یکی از رهبران فکری آمریکا در دوره زندگیاش بدل کرده بود.
نیزبت، زندگی فکری خود را با تعلق خاطر به چپها آغاز کرد اما مدتی بعد دل به محافظهکاری فلسفی بست به طوری که آثار و ایدههایش از پایههای اصلی نومحافظهکاری در امریکا به شمار میرود. البته محافظهکاری فلسفی هرگز باعث نشد که او از دفاع از حق سقط جنین و انتقاد از سیاست خارجی رونالد ریگان رئیس جمهور محافظهکار وقت ایلات متحده پا پس بکشد.
نیزبت به گفتهی خودش تحت تاثیر ادموند برک، الکسی دو توکیل و فردریک جی تگارت، نگاهی انتقادی به جامعه مدرن داشت و معتقد بود تنهایی، گمگشتگی و اتمیزه شدن افراد در جوامع جدید، در نتیجهی از بین رفتن نهادهای میانجی همچون خانواده، کلیسا، محلهها و غیره، سرانجام خوشی برای انسان ندارد. با این حال، وی باور داشت زندگی بدون نهادهای میانجی و اجتماعات کوچک در دل جوامع بزرگ و کلانشهرها، ممکن نیست از این روست که انسانها در جوامع پیشرفتهی صنعتی، به دنبال تشکیل انجمنهای داوطلبانه و اجتماعات کوچک و محلی میروند به این امید که بتوانند با برقرار کردن پیوندهای انسانی، غول صنعتی و مکانیکی شدن را در جوامع مدرن مهار کنند. او از منظر نقد «انسان توده» (mass man) در جامعهی مدرن، در تقابل با نظریات هابز و روسو؛ و همسو با اریک هافر و خوزه ارتگا یی گاست قرار میگرفت. کتابهای او با عناوین در جستجوی اجتماع (۱۹۵۳)؛ تاریخ ایدهی پیشرفت (۱۹۸۰)؛ ساختن جامعه مدرن (۱۹۸۶)؛ محافظهکاری: رویا و واقعیت (۱۹۸۶)، همگی تلاشی برای تئوریزه کردن دیدگاههایش درباره ایدهی پیشرفت در جوامع جدید و بنا نهادن جامعه بر بنیان اجتماعات و تعاملات انسانی بودند.
درونمایهی دیگر آثار نیزبت بدبینی او نسبت به ایدههای انتزاعی و مُدهای فکری بود. او منتقد آن دسته از نظامهای فکری با ادعاهای بزرگ بود که مانند مارکس، لنین، تروتسکی و مائو، با جذب مخاطبان انبوه، نظامهای تمامیتخواه مدرنی بهوجود میآوردند. به نظر او این نظامها در دام کمالگرایی مطلق و دستنیافتنی، به زندانی برای سرکوب عقاید و در نهایت انسانیت تبدیل میشوند. خصومت او با کلانسیستمها تنها متعلق به نظامهای سیاسی نبود، او با هر شکلی از تمامیتخواهی و مطلقپنداری فکری و علمی نیز سر جنگ داشت و آنها را مذاهب پنهان هزارهای میدانست که با برچسبهای «استعاری» مخالفانشان را از میدان به در میکنند. او حتی محیطزیستگرایی را جانشینی برای نازیسم و سوسیالیسم و مارکسیسم میدید که هر کدام قتل عام انسانها را در خدمت به هدفی مقدس، توجیه کرده بودند.
نیزبت معتقد بود انسان ظرفیت بالایی برای استبداد، جاهطلبی، حماقت و تعصب دارد لذا دفاع از جامعهٔای کثرتگرا که اجتماعات ارگانیک و داوطلبانه در آن وجود دارد، میتواند به عنوان نهادهای میانجی مقابل قدرت دولت بایستد و آن را به حداقل برساند.
او همچنین از بیهودگی و بیهدفی گستردهای که خصوصا پس از جنگ جهانی دوم بر زندگی دانشگاهی سایه افکنده است، گله میکند و در کتاب تباهی جزمیات دانشگاهی (۱۹۷۱) افول ارزش یادگیری، خِرد و جستجوی حقیقت را در آموزش عالی به باد انتقاد میگیرد. او از پایین آمدن استانداردهای آکادمیک و جایگزین شدن «تعلیم» (training) به جای «آموزش» (education) ابراز تاسف میکند.
فارغ از میراث فکریاش، نیزبت در مقام معلم نیز خوش درخشید. سخنرانیهای پر شوری که بدون هیچ یادداشتی ارائه میکرد و تسلط مثالزدنیاش بر پهنهی گستردهای از موضوعات تاریخی، اجتماعی، ادبی و هنری او را به استادی به یادماندنی تبدیل کرد.
تا کنون بیش از ۱۵۰۰ اثر دستنویس، نامه، اسناد، نقد، سخنرانی و نوشتههای دیگر از او در کتابخانه کنگره ایالات متحده نگهداری میشود. او پس از هربرت اسپنسر، پر ارجاعترین متفکر اجتماعی امریکاست و صدها مرور و نقد [غالباً مثبت] در باب آثار و ایدههای او در نشریات علمی معتبر نگاشته شده است.
منبع: ترجمه و تلخیص از:
Castle, L. A. The Scribner Encyclopedia of American Lives
انتشارات همرخ مفتخر است برگردان اثری ارزشمند و درخشان از این اندیشمند بلندآوازه را با عنوان «جامعهشناسی به مثابه فرم هنری» با ترجمه نوگل روحانی و مقدمهای از دکتر نعمتالله فاضلی منتشر کرده است.