عصر سرعت، عصر نگرانیهاست. بخشی از بار نگرانیها مربوط به اتلاف وقت است. نگران از اینکه وقتمان در جایی تلف شود و راهی بیهوده را طی کند. از صبح که از خواب برمیخیزیم تا شب که سر بر بالین مینهیم این احساس نگرانی را با خود داریم. اما کاش نگرانی از اتلاف وقت به امور اساسی و حیاتی ما مربوط میشد، در حالی که در خیلی مواقع اینطور نیست. بیشترین وقت مفید ما صرف فعالیتهای غیرلازم و بیتأثیر در زندگیمان میشود، نه لازم و تأثیرگذار. نگرانی عمدتاً به کارهایی اختصاص دارد که در این چند دهه فضای مجازی و تکنولوژی ارتباطی برای ما ایجاد کرده است. یعنی یک نگرانی مدرن که از ظهورات تکنولوژی منشاء گرفته و به تدریج سر از درون زندگیهای ما باز کرده است. چه بخواهیم و چه نخواهیم عملاً گرفتار آنیم و به طرز شگفتآوری بیشترین ساعات عمر خود را متمرکز آن میکنیم.
در سایه این نگرانی مدرن، اولین کاری که صبحها میکنیم پیش از خوردن صبحانه و سلام علیک به اعضای خانواده، سرک کشیدن به گوشی همراه است. گوشی را با چشمانی خوابآلوده از زیر بالش درمیآوریم، در دست گرفته و بدون کمترین اتلاف وقت، به طور جانانه به ساحتش عرض ادب میکنیم. سر میز صبحانه هم که میرویم سرمان دائم مشغول آن است، و همین ابزار شده است انگیزش بیرونی ما برای شروع یک روز دیگر از روزهای زندگی. در دنیای این جعبه جادویی به طور سیریناپذیر بگرد تا بگردیم؛ در دنیای دیدنی آن چشم باز میکنیم به هزار راه نرفته و بیشمار مناظر ندیده؛ از فیسبوک و واتساپ و تلگرام و یوتیوب، گرفته تا اینستاگرام و توئیتر و اسنپچت و گوگل و…، همه و همه نقاط سرکشی ماست. وقت را غنیمت شمرده آنچنان چشم تیزبین به زوایای این موجودات مجازی میافکنیم تا مبادا در جایی جا بمانیم. به هر جایی حسابی سرک میکشیم تا احساس دیجیتالی خود را به خوبی بروز دهیم و مثلاً وقت عزیز خود را تلف نداریم. این یعنی اجتناب از اتلاف وقت در عصر دیجیتال! احساسی که تا چند دهه پیش تجربهای از آن نداشتیم، اکنون اما بدون این احساس مدرن هیچایم، هیچ. یارای با خود بودن و در خود بودن و به خود پرداختن نداریم؛ بس که زندگی ما با آن پیوند خورده است.
با این جعبه جادویی در عین حال که کنار هم هستیم، با هم نیستیم. هر یک حیاط خلوت خود را داریم؛ تنهای تنهاییم اما در آنیم. به تعبیر روانشناس شری تورکل [۱] «تنهایی با هم»! صفحه دیجیتال بیرحمانه جای واقعیتهای پیرامونمان را گرفته و ما را ساکنان بیاراده و بیمهار دنیای خود کرده است. بیشتر اوقات سرگرم این جعبهابزاریم. سرگرمیای جز آن نداریم. خلاصه اینکه؛ این تکنولوژی نوظهور شده معمار خلوتهای ما. ساعاتی حتی قدرت دور شدن از آن را نداریم. نه اینکه نداریم، در صورت دور شدن احساس بطالت به ما دست میدهد. با فاصله گرفتن از آن، در هر شرایطی احساس میکنیم وقت تلف میکنیم. فرصتهای زندگی را آگاهانه دور ریختهایم. ساعات طلایی را از خود گریزاندهایم.
پلهای ارتباطی ما با دنیای پیرامون خلاصه میشود در همین جعبه جادویی. هر جا هم که باشیم و در هر شرایطی که قرار گرفته باشیم مثل کپسولهای کوچک اکسیژنی که بیماران تنفسی با خودشان دارند خود را به آن وصل میکنیم تا مبادا دقیقهای از دنیای دیجیتال عقب بمانیم و در این میدان رقابت در بیخبری از هستی ساقط شویم! این موجود نوپا شده است ضامن هستی و هویت ما. شاخص فعال بودن ما در این کره خاکی. در هر شرایطی دستگیر و پناهگاه ما. در خلوت یا جلوت، خانه یا اداره، میهمانی یا میزبانی، سفر یا حضر، هیچ چیز جلودارمان در توسل به این جعبه جادویی نیست. چنین موجودی شده است هستی بیتن و بیقرار ما. بپذیریم یا نپذیریم این واقعیت جدید ماست؛ واقعیت جدید انسان مدرن.
روز و شب زبان حال ما این است: «وای چقدر پیام، چقدر ارسالی، چقدر خبر! با این همه پیام میخواهم چه کنم؟! هر چه باز میکنم به انتها نمیرسم»! احساسمان همواره این است که در عرض ادب به این دستاوردِ عصر مدرن وقت کم گذاشتهایم. نیاز به وقت بیشتری داریم. مراقب باشیم وقتمان را در جاهای دیگر تلف نکنیم تا از این جعبه جادویی بازبمانیم. خط مقدم زندگی همینجاست، الباقی در حاشیهاند. ظریفی که نپرداختن به گوشی همراه را نوعی اتلاف وقت میشمرد از نگارنده میپرسید به نظر تو من چند پیام متنی در روز بفرستم یا دریافت کنم از وقتم مفید استفاده کردهام؟ صد و پنجاه تا خوبه؟ وی ظاهراً کمتر از این تعداد را نوعی اتلاف وقت میدانست. از نظر وی گویی وقت غنیمت شمردن یعنی در خدمت فضای مجازی بودن!
آلن لایتمن [۲] نویسنده آمریکایی و صاحب کتاب «در ستایش اتلاف وقت» در بخشی از نوشتار خود این پرسش را طرح میکند که «ما چه چیزی از دست میدهیم اگر لحظه به لحظه به شبکه وصل نباشیم؟»[۳] جز توده عظیم و ناآرام و بیوقفه و انبوهی تصاویر، کلمات، پیامها، تحریکها، اخبار جعلی، اخبار واقعی، اتفاقات و پیوندها چه چیزی را از دست میدهیم؟! واقعاً چه اشکالی دارد گهگاه با نپرداختن به گوشی همراه، آنچنان که به غلط پنداشته میشود وقت را از دست دهیم تا در ازایش زمان آرامش و خلوت زندگی را به دست آوریم. بگذار عدهای بگویند اتلاف وقت میکنی، باکی نیست! گاه شاید بهتر باشد وقتمان را در جاهایی تلف کنیم اگر میخواهیم خلاقیتهای فردیمان را شاهد باشیم و به خود درونیمان گوش فرادهیم.
گاهی شاید لازم باشد یک روز تعطیل خود را از دنیای افسونگر دیجیتال آزاد کرد و بدون همراه داشتن این جعبه جادویی در اغتنام فرصت راهی کوه و دشت و صحرا شد و اوقاتی را در غیاب آن با دیدن مناظر طبیعی و زیباییهای جذاب آن تلف کرد؛ گردش روز را دید، آرامش طبیعت را، درخشش خورشید را، و رفعت آسمان را. جای دوری نمیرود. باور کنیم این نوع اتلاف وقت در شرایطی حتی لازم است و به روحمان جلا میدهد. به عبارتی، اگر این کار را نکنیم آنجاست که دچار اتلاف وقت شدهایم، وقتمان را کشتهایم.
شاید بهتر باشد ساعاتی از روز را در خانه بدون گوشیِ همراه سر کرد، گوشهای خاموش خلوت نمود و به مراقبه پرداخت و حس عمیق وجود و هویت را در خود شکل داد. اسم این تنهایی نیست، خلوت است؛ خلوتی سازنده و پُربار.
جای دوری نمیرود اگر گهگاه در خلوت خود کتابی دلخواه در دست گرفت، آرام روی مبلی نشست، چشم به صفحات کتاب باز کرد و رفت به دنیای جذاب و شگفتانگیز واژگان. آنجا که مفاهیم جملگی جمعاند و ما را هر چه بیشتر به اندیشیدن وامیدارند؛ اندیشیدنی خارج از دنیای پررنگ و فریب دیجیتال.
به توصیه آلن لایتمن «با کمی عزم و اراده هر یک از ما میتوانیم نیم ساعت در روز زمان برای اتلاف وقت دست و پا کنیم. با این کار به خودمان هدیه میدهیم؛ هدیهای به روحمان. این کار تکریم نجوای درونی ماست. آزادی از قفس دنیای شلوغ مجازی است.»[۴]
پینوشت:
۱. Sherry Turkle
۲. Alan Lightman
۳. آلن لایتمن، «در ستایش اتلاف وقت»، ترجمه شهابالدین عباسی، ص ۲۱
۴. همان، ص ۹۳