شعور بوم شناختی نوروزی

شعور بوم شناختی نوروزی

منبع: کانال رسمی دکتر نعمت الله فاضلی

اکولوژی نوروزی یا نوروز محیط زیستانه، پاره‌ای از ادب نوروزی است که در ادبیات و شعر و سخن نوروزیان کم و بیش دیده می‌شود و در کنش و منش نوروزی نیز آشکار است، اما همچنان مغفول است و به زبان و گفتمان محیط زیست گرایان راه جدی باز نکرده است. بیایید نوروز را اخلاق زمین و وجدان نوروزی طبیعت ببینیم و شعور بوم شناختی نوروزی را بکاویم.

از فضیلت‌های نوروزی یکی هم بینش و اخلاق زیست‌محیطی است که بر مراقبت، حرمتداری، همگرایی، یکپارچگی و حفظ محیط زیست و توجه عمیق و مؤثر به آن استوار است.

در زمانه‌ای که محیط زیست از ابر بحران‌های جهان به ویژه جامعۀ ماست، سخت محتاج بازخوانی و بازاندیشی ادب زیست محیطی نوروزی هستیم.

تنها ما آدم‌ها نیستم که دچار فقر و فلاکت و فرودستی شده‌ایم، ایدیولوژی‌ها و تکنولوژی‌ها نفس زمین را بریده‌اند و زیست‌بوم را به غارت می‌برند. در چنین فضایی، نوروز می‌تواند فراخوانی همگانی برای شعور بوم‌شناختی و اخلاق زیست محیطی باشد؛ فراخوانی همگانی و مواجهه‌ای شادمانه برای بازاندیشی در سیاست‌ها و گفتمان‌ها و اخلاق محیط زیست پایدار.

ژوزف دژاردن در کتاب “اخلاق محیط زیست” (۱۳۹۶) نشان می‌دهد دهه‌هاست بشر می‌کوشد تا با بازخوانی دین‌ها، اسطوره‌ها و فلسفه‌ها، بنیان‌هایی اخلاقی برای مواجهه با بحران‌های زیست‌محیطی فراهم سازد. ما نیز می‌توانیم و ناگزیریم چنین کنیم. نوروز فلسفه‌ای زیست‌محیطی است که بنیان‌های اخلاقی محکمی برای مراقبت از زمین و طبیعت دارد.

نوروز فرزند آمیزش فرهنگ و طبیعت است. جهان خوشبخت‌تر از زوج چند هزار سالۀ فرهنگ و طبیعت با چنین تاریخ طولانی همزیستی مسالمت‌آمیز و عاشقانه  نداشته و ندارد. تقارن نوروز با اعتدال بهاری، اتفاقی سرسری و تصادفی نبوده و نیست.

نخستین آموزه زیست‌محیطی نوروز اینست که فرهنگ، آداب و ادب نزندگی، قواعد جمعی، حکمرانی و سامان جامعه نمی‌تواند و نباید در تضاد و تعارض با هستی، طبیعت و زمین باشد. نوروزیان نخستین در هزاران سال پیش، هسته تقویم و گاهشماری و فرهنگ و زندگی را بر اعتدال بهاری استوار کردند. این ابداع شگفت و ماندگار، نه تنها نوآوری بی‌همتای فرهنگی است، بل راهنمای خردمندانه‌ای برای ساختن فرهنگ هم هست.

اگر مرزها و محدویت‌های زمین، طبیعت و هستی را نادیده بگیریم، منجر به تخریب شرورانه طبیعت می‌شویم و زیر پای بشر سست و آینده او نابود می‌شود.

نوروز حکایت اندیشه‌ای ژرف در باب نسبت‌های فرهنگ و طبیعت است. نوروز همگرایی و یکپارچگی انسان و جامعه و فرهنگ با هستی در کلیت آن است.

اهمیت این شگفتی نوروز را امروز بیش از همیشه می‌فهمیم، چه، می‌بینیم بسیاری از فناوری‌ها، نوآوری‌ها و تحولات معاصر اخلاق و ادب زیست محیطی را نادیده انگاشته و به ناموس طبیعت تعرض و تجاوز آشکار شده و می‌شود.

نوروز راهنمای اخلاق محیط زیستی نوروزیان در جهان است. درس اصلی و بزرگ در این راهنما، احترام به زندگی و حیات، احترام به همه موجودات زنده و عشق به طبیعت است. درک این امر دشوار نیست. نگاهی به جایگاه آتش و نور در چهارشنبه سوری کنیم، یا عناصر سفره هفت سین و نمادهایش را در نظر بگیریم و به سبزه و سیر و سماق و دیگر سین‌ها بیندیشیم، و سیزده بدر را که مختص طبیعت است تأمل کنیم، جز پاسداشت مقام والای طبیعت هیچ در آن نمی‌بینیم.

آموزه بزرگ زیست محیطی نوروز زنده دانستن و جاندارپنداری هستی با همه اجزای آن است. در ادب نوروزی، آب، باد، خاک و آتش و همه عناصر عالم روح و جان دارند و طبیعت پاره بزرگ «خیر» در عالم است. ادب نوروزی، هستی را دوگانه منفصل و مجزای جسم و جان، روح و ماده، و فرهنگ و طبیعت نمی‌بیند و نمی‌داند.

ادب بوم شناختی نوروزی، طبیعت را ابزاری در خدمت انسان نمی‌داند و برای طبیعت ارزش ذاتی قائل است. در ادب نوروزی ما آدم‌ها در امتداد طبیعتی هستیم و نمی‌توانیم و نباید بهره‌کشانه طبیعت را خادم بی‌جان و مرده‌ای مطیع خود بدانیم.

ادب نوروزی “شعور بوم‌شناختی” دارد که کم‌تر کاویده و فهم شده است. این شعور بوم‌شناسانه ما را از دارایی پنداری و تملک و تسلط لجام گسیخته و تجاوزکارانه به زمین، گیاهان، حیوانات و هستی باز می‌دارد و دعوتی است به مواجهه‌ای شادمانه با طبیعت؛ مواجهه‌ای که حیات و سرزندگی و شادی را نه فقط برای آدمیان. بل برای کوه‌ها، دریاها، پرندگان، چرندگان، گیاهان و درختان به یک اندازه می‌خواهد.

باورهای عامیانه نوروزی مثل باور به سبزه گره زدن، دیدار سبزه‌ها رفتن، باورهای لحظه تحویل سال، از روی آتش پریدن و آرزوهای نیک کردن، و دیگر باورها آموزه‌ها و شعور بوم‌شناختی ژرفی هستند که توجه ما را به طبیعت و عناصر آن را جلب می‌کنند.

بنیادی‌تر که بنگریم کل نوروز گشودگی به هستی است و آشکارسازی و یادآوری اهمیت زمین و طبیعت و حقوق زیستی آنست. سیطرۀ بهره‌کشانه انسان از طبیعت، چشم ما را کور کرده و حقیقت و حقوق طبیعت را پوشیده و پنهان نموده است. نوروز، فراخوان همگانی و همگان به دیدن و گشوده بودن ما به طبیعت است.

نگاه کنیم به آداب خانه‌تکانی و تمیز کردن خانه و محیط و طراوت بخشیدن به زندگی. چه می‌بینیم؟ جز این است که محیط و خانه‌ها را گل‌آرایی می‌کنیم؟ و سبزه می‌اندازیم و نهال می‌کاریم؟ و جز این است که ناپاکی‌ها و آلودگی‌ها را از چهره محیط می‌زداییم و به طبیعت بکر و اصیل باز می‌گردیم؟

نوروز شعور بوم شناختی و اخلاق زیست محیطی است که از حکمت خسروانی و بینش غنی طبیعت‌گرا و اخلاقی و یکپارچگی انسان و طبیعت سرچشمه می‌گیرد.

شعور بوم‌شناختی نوروزی، نگرشی جمع‌گرایانه به زیست‌بوم و زمین است که جهان را متعلق به همگان و هستی می‌داند و برایش حق زندگی و زنده مانی قائل است. جهان بازیچه انسان نیست و انسان‌ها را به فروتنی و خشوع در برابر هستی فرا می‌خواند.

شعور بوم‌شناختی نوروزی در بستری شاد تک تک ما را به تماشا و تأمل در طبیعت سوق می‌دهد تا زیبایی‌ها، ظرافت‌ها و زندگی طبیعت را ببینیم و در عین حال بر عملکردهای ویرانگر و تجاوزهای وحشیانه انسان‌ها در طبیعت بیندیشیم. نوروز آیینه‌ای فراروی ماست تا نیک بنگریم که چه کرده‌ایم و چه باید بکنیم.

حال بیمار زمین و طبیعت و زیست‌بوم امروز نتیجه سیاست‌ها، ارزش‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و عملکردهای فردی همۀ ماست. شعور بوم‌شناختی نوروزی دعوتی شادمانه به تأمل و نقادی هم سیاست‌ها و ارزش‌هاست هم عملکردهای فردی.