رونمایی از کتاب «کتاب‌یادهای یک نویسنده» در مؤسسه فرهنگی خانه دوست

در مراسمی که عصر دوشنبه ۲۸ آبان در مؤسسه فرهنگی خانه دوست و در آستانه هفته کتاب برگزار شد از کتاب «کتاب‌یادهای یک نویسنده» نوشتۀ احمد راسخی لنگرودی رونمایی به عمل آمد.

در این مراسم که با حضور جمعی از اعضاء برگزار شد، مهوش کیانی به عنوان مجری مراسم، ضمن خوشامدگویی به حضار و اعلام برنامه، گزارش مختصری از این کتاب ارائه داد. سپس پروانه عزیزی مترجم آثار ادبیات داستانی طی سخنانی اظهار داشت: «کتاب‌‏یادهای یک نویسنده» همچون «یادداشت‌های یک کتاب‌باز» نگهبان و نگاهدار کتاب است. دریچه‏‌های تازه‌‏ای را برای اهل کتاب می‏‌گشاید، از بزرگان و آثارشان نام می‌‏برد، از تاریخ نشر می‌‏گوید، از خاطرات و تجربه‌‏های نویسنده در عالم کتاب‏خوانی، و همین است که خواننده را به وجد می‌‏آورد. نویسنده در چهل یادداشتی که در این کتاب آورده با نثری گرم و روان به ستایش کتاب و کتابخوانی می‏‌پردازد.

وی در بخش دیگری از سخنان خود یادآور شد: شاید مجالی نباشد تا از همه یادداشت‏‌های خوشخوان کتاب ذکری به میان آید ولی همین بس که حتی در آن سال‏‌های دهه چهل و اوایل پنجاه که ناشران سرآمدی چون امیرکبیر و فرانکلین گوی سبقت را از بیشتر ناشران ربوده بودند، کتاب متاع چندان دندان‏گیری نبود، کتاب و کتابخوانی چندان رونقی نداشت و همه از فروش پایین آن گلایه داشتند. حالا که دیگر جای خود دارد، تیراژهای ۲۰۰ تایی و ماندن بخش زیادی از همان تیراژ در قفسه‏‌ها دل هر اهل کتابی را به درد می‏‌آورد.

آنگاه احمد راسخی لنگرودی در نقش مؤلف کتاب، طی سخنانی، به خاستگاه شکل‌گیری اثر خود اشاره نموده و گفت: «این کتاب نوشته نشد مگر به واسطه یک دغدغه شخصی که سال‌هاست با خود دارم. از زمانی که فضای مجازی میهمان خانه‌هایمان شد این دغدغه را در وجود خود بیشتر احساس می‌کنم. خاصه که می‌بینم کتابفروشی‌ها رفته‌رفته جای خود را به اغذیه‌فروشی، داروخانه و کافه می‌دهند. چقدر برایم سخت است تحمل این تغییر که متاسفانه این‌روزها رو به افزایش است، چندان که در میان شهروندان امری عادی جلوه می‌کند. تلخی این تغییر را بیشتر در زمانی احساس کردم که نسخه‌‌به‌دست، گذرم به داروخانه‌ای افتاد که طی سه دهه کتابفروشی بود و من مشتری دائمی‌اش بودم. آری، این مکان روزگاری کتاب‌های خوش قد و قامت درون قفسه‌هایش بود و امروز درون همان قفسه‌های چوبی جعبه‌های ریزاندام دارو. چه کنم؟! دست تقدیر مرا به آنجا کشاند.»

وی همچنین خاطرنشان کرد: «شاید تصویری گویاتر از این برای ضرورت کتابخوانی در دنیای امروز نتوان پیدا کرد که در یکی از پارک‌های کشور فنلاند تندیسی است که نشان می‌دهد فردی در زیر تلی از خاک دراز کشیده و کتاب می‌خواند؛ در حالی که فقط سر و دستانش بیرون از خاک است. تندیس این عبارت را بر پیشانی خود دارد: «بخوان حتی اگر در حال غرق شدن هستی.»

رونمایی از کتاب «کتاب‌یادهای یک نویسنده» در مؤسسه فرهنگی خانه دوست

راسخی لنگرودی در ادامه افزود: «این مجموعه که به کوشش انتشارات همرخ به چاپ رسیده مشتمل بر چهل یادداشت است. یادداشت‌هایی همه در اطراف موضوع کتاب و کتابخوانی و آنچه به نوعی به آن مربوط می‌شود. این یادداشت‌ها در گذر ایام نوشته شده؛ هر یک به مناسبتی و به مقتضای شرایطی. ناظر بر آنچه شخصاً دیده‌ و شنیده‌ و خوانده‌‌ام. هر جا سوژه‌ای در اطراف کتاب و کتابخوانی یافتم که درخور نوشتن می‌آمد قلمی کرده‌ام و هر گاه گفته یا نوشته‌ای که در این رابطه احساسم را برمی‌انگیخت به قلم کشانده‌ام. چنین تجربه‌ای را پیش از این هم در کتاب یادداشت‌های یک کتاب‌باز آزموده‌ام؛ کتابی که راهی در دنیای خواندن و در میان علاقه‌مندان باز کرد. این مجموعه دنباله همان یادداشت‌هاست که این بار عنوان کتاب‌یادهای یک نویسنده به خود می‌گیرد. یادداشت‌هایی که موضوعات و مطالب متنوعی را شامل می‌شود؛ از مشاهدات کتابی خودم در ایستگاه قطار شهری و کتابفروشی و جلسات کتابخوانی و جمعه‌بازار کتاب گرفته، تا خواندنی‌هایم در خانه و کتابخانه و هر جا که محل و موقعیتی برای خواندن یافته‌ام.»