محمدرضا شفیعی کدکنی در ادبیات معاصر ایران

محمدرضا شفیعی کدکنی در ادبیات معاصر ایران

نقش بی‌بدیل محمدرضا شفیعی کدکنی در ادبیات معاصر ایران

محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر، پژوهشگر و استاد برجسته ادبیات فارسی، یکی از نام‌آورترین چهره‌های ادبیات معاصر ایران به شمار می‌رود. او با رویکردی چند وجهی به ادبیات، توانسته پیوندی میان سنت و مدرنیته در شعر و پژوهش‌های ادبی برقرار کند. شفیعی کدکنی که در سال ۱۳۱۸ در کدکن خراسان به دنیا آمد، همواره با شعر و ادبیات فارسی زیسته و نفس کشیده است.

تحصیلات او در رشته ادبیات فارسی و زبان‌شناسی، همراه با تدریس در دانشگاه تهران، او را به یکی از مراجع مهم پژوهش‌های ادبی ایران تبدیل کرده است. آثار او در حوزه‌های مختلفی چون نقد ادبی، تاریخ ادبیات و به ویژه شعر کلاسیک و معاصر، همواره مورد توجه پژوهشگران، دانشجویان و علاقه‌مندان به فرهنگ ایرانی قرار گرفته است.

شفیعی کدکنی از جمله افرادی است که دانش و علم وسیع خود را با روح لطیف شاعرانه در هم آمیخته است. او با تأثیرپذیری از شاعران بزرگی همچون نیما یوشیج و مهدی اخوان ثالث، توانست به شیوه‌ای نوین در شعر فارسی دست یابد که در عین حال که به ریشه‌های سنتی ادبیات وفادار است، نگاهی نو و مدرن به مفاهیم و سبک‌های شعری داشته باشد. او پس از دریافت دکترای ادبیات فارسی، سال‌ها به تدریس در دانشگاه تهران مشغول شد و هم‌اکنون نیز در این دانشگاه به عنوان استاد ممتاز فعالیت می‌کند. در کنار تدریس، آثار ارزشمندی همچون تصحیح دیوان‌های شاعران کلاسیک، نقدهای ادبی و همچنین مجموعه‌های شعری او به چاپ رسیده که همگی مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است.

شفیعی کدکنی همواره به حفظ و ترویج میراث غنی ادب فارسی معتقد بوده و در عین حال نوآوری‌های بسیاری را در آثار خود گنجانده است. او شعر را بازتاب‌دهنده روح جامعه و انسان می‌داند و در آثار خود به مفاهیمی همچون آزادی، عدالت و نقد اجتماعی پرداخته است. یکی از ویژگی‌های بارز او، نقد عمیق و منصفانه‌اش به ادبیات و فرهنگ جامعه ایران است که توانسته است تأثیری مهم در نگرش ادبی معاصر ایران داشته باشد. از دیدگاه شفیعی کدکنی، ادبیات هم‌زمان با نگاه به گذشته باید به آینده نیز نظر داشته باشد و با توجه به تغییرات اجتماعی و فرهنگی، خود را با شرایط زمانه وفق دهد. او همواره به نقش اجتماعی شاعران و نویسندگان اشاره کرده و معتقد است که ادبیات باید پلی میان تاریخ، فرهنگ و جامعه معاصر بسازد.

از آثار برجسته او می‌توان به کتاب‌های «تازیانه‌های سلوک»، «در کوچه‌باغ‌های نشابور» و همچنین پژوهش‌های عمیق او درباره «تصحیح دیوان عطار» اشاره کرد. این آثار نشان از نگاه ژرف و چندلایه او به ادبیات، فلسفه و عرفان دارد.

هم‌چنان من می‌سرایم

[هشتادوپنج سالگی]

هم‌چنان من می‌سرایم، می‌سرایم، می‌سرایم
تا درختِ خشکِ معجزهای دورِ
آن پیامبرهای دیرین،
بار دیگر گل برآرد
وز سرِ هر شاخسارش
صد هزاران مرغِ خوشخوان پَر گشاید
هم‌چنان من می‌سرایم
تا شکوفه‌های ایمان و یقین از نو برآید
هم‌چنان من می‌سرایم
تا هزارِ نغمه‌گر،
همراهِ من،
در نغمه‌خوانی
صد هزاران پرده آواز از گلوی خود سراید
وین شبِ وحشت سر آید
هم‌چنان من می‌سرایم
می‌سرایم
می‌سرایم.
۲۱ مهر ۱۴۰۳

منبع: تارنا