کتاب مقیم دل: حکایتهایی از زندگانی مولانا برای انسان زمانه ما
ما چو افسانهٔ دل بی سر و بی پایانیم تا مقیم دل عشاق چو افسانه شویم
مولانا به ما اندرز میدهد که پوست قصهها را رها کنید زیرا که «زلف، ز جمال بتان حجاب کند» لذا «برای رسیدن به مغز سخن، پوستهٔ حرف را بشکافید» و بدانید که «انسان خردمند دانهٔ معنی را میگیرد و به پوست مشغول نمیشود».
این کتاب در دو بخش تدوین شده است:
بخش اول نوشتارهای مقدماتی است و در بخش دوم نیز حکایتهایی آمده که از کتاب «مناقبالعارفین» اثر شمسالدین احمد افلاکی العارفی (۷۶۱- ۶۸۵ ق) برگرفته شده است. [کتاب مذکور جامعترین کتاب دربارهٔ گفتار و کردار مولانا، استادان و خاندان اوست که به سبک تذکرةالاولیای عطار تدوین شده است.]
داستانها و پیامهای سیروسلوکی استخراج شده از آنها، مولانا را موجودی «انسانی» نه «اسطورهای» معرفی میکند. او در این حکایتها کسی است که میتواند الگویی برای انسانهای روزگار ما باشد که تشنهٔ یافتن معنا برای زندگی خود هستند.
در اینباره بیشتر بخوانید: گفتگویی با دکتر غلامرضا خاکی، نویسنده کتاب: مقیم دل
مهشید –
شنیدم این ویراست جدیدش از لحاظ ظاهری هم خیلی آراسته شده. بیصبرانه منتظرم چاپ بشه
کاظمی –
خیلی ممنون از نشر هم رخ. امیدوارم همیشه پرتوان باشید.
لولایی –
درود بر شما
لذت بردم. کیفیت کتاب مقیم دل بسیار عالی بود. دستمریزاد