قسمتی از مقدمه کتاب:
شاهنامه ابرمتنی است که ادبیات و زبان و فرهنگ ما را تحت تأثیر خود قرار داده است. اما فهم شاهنامه تابع فضای زمانه است و این فهم بیش از هر عاملی به سیاست مربوط است. سیاست چه در موضع حکومت و چه در موضع مخالفان آن، همانقدر که امری است مبتنی بر فرهنگ و در زبان صورتبندی میشود بر فرهنگ و زبان و معنای متون تأثیر میگذارد. بررسی این تأثیر دوسویه اهمیتی همزمان در فرهنگ و سیاست دارد. تحلیل فرهنگی جامعه و تحلیل سیاسی آن، هر دو، به این دیالکتیک متن و اندیشه مربوط است.
شاهنامه در نقطهٔ عطف تحول اندیشه در ایران، در دورهٔ مشروطه، دچار اندیشهای سیاسی شد که در ذات خود هنوز به انسجام و قوام دست نیافته بود. ثبات سیاسی و توجه جدی به فرهنگ، به تدریج شاهنامه را در جای درست و تاریخی خود قرار میداد که چپگرایی ایدئولوژیک بر فضای سیاسی جامعه و به تبع آن بر فرهنگ و ادبیات و هنر و نیز شاهنامهشناسی سایه افکند. سنتز این منازعه به زیان شاهنامه بود. برخی مخالفان سیاسی پهلوی شاهنامه را هدف گرفتند و با رد آنچه استادان شاهنامهشناس در آن زمان ارائه میکردند، کوشیدند حماسهٔ ملی ایران را، معمولاً بر مبانی غلط، طوری دیگر تفسیر و تفهیم کنند. در این تقابل سیاسی شاهنامه صرفاً ابزار بود و به معنا و اهمیت فرهنگی آن توجه نمیشد.
مقالههایی را که دربارهٔ نظریهپردازی و فهم شاهنامه نوشتهام، در این کتاب به صورت یکجا میآورم. طرح کلی پژوهشم این است که تمام آنچه را در دویست سال گذشته در ایران دربارهٔ شاهنامه از منظر نظریهپردازیهای علوم انسانی گفته یا نوشته شده است تحلیل کنم. این کتاب بخشی از آن پروژهٔ پژوهشی است. در تحلیلها سخت مراقب بودهام که خود بر بدفهمیها و پریشانگوییها نیفزایم. امیدوارم چنین شده باشد. (جواد رنجبر درخشیلر)
فهرست:
بخش یکم: نظریهپردازی از شاهنامه
بخش دوم: شاهنامه در نظر و عمل ایرانیان
بخش سوم: شاهنامه و هویت ملی در ایران
بخش چهارم: شاهنامه و نظریههای معاصر ایران
بخش پنجم: مصداقهایی برای کوششهای نظری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.