تواضع راستین

تواضع راستین

منبع: وب‌سایت رسمی دکتر غلامرضا خاکی

درآمد
در میان روشنفکران و هنرمندان بندرت می‌توان کسی را یافت که اسیر نوعی خودشیفتگی و خود مرکزی نباشد. بیشتر آنان به گونه‌ای در این توهمند که مرکز عالمند و نماینده انحصاری عرضه کالای حقیقت در بازار جهان. به دلیل چنین ویژگی‌های ناپسندی، باید بسیاری از آنان را از دور دوست داشت و نزدیک‌شان نشد، زیرا ممکن است چیزهایی دیده و شنیده شود که آدمی را از بهره‌مندی از آثارشان نیز دلزده کند.

من حرف نویی نزده‌ام
فایل صوتی قصه زندگی من که گفتگوی غیررسمی با استاد ملکیان درباره سیر زندگی ایشان است خاطره‌ای را در من زنده کرد. حدود ده سال پیش روزی در شهر کتاب را دیدم و داوری‌اش را درباره خودش در سخنرانی که کرده بود در گوشی‌ام برایش پخش کردم. استاد در آن سخنرانی از زبان دوستی در خود را چرخ گوشتی توصیف می‌کند که مطالب دیگران را به شکل دیگر در می‌آورد، یعنی همان سه فضیلتی که جناب‌شان در فایل صوتی مذکور برای خود برمی‌شمرد:

۱) منظم‌سازی و تنظیم منطقی مطالب پریشان این و آن.

۲) ساده‌سازی مطالب پیچیده با حفظ اصالت آنها.

۳) نشان دادن لوازم منطقی باور به یک رأی.

فهم درست فروتنی
این قضاوت استاد درباره خودش را باید صادقانه‌ و دقیق‌ داشت. بنده که سال‌هاست از کارهایشان بهره برده‌ام و نکته‌ها آموخته‌ام شهادت می‌دهم هرگز از ایشان نشنیده‌ام که خود را نظریه‌پرداز نوآور معرفی کنند. (این داوری‌ام در حالی است که با بسیاری از دیدگاه‌هایی ایشان در حوزه عرفان و جامعه‌شناسی همسو نیستم و بر آن نقدک‌هایی هم نوشته‌ام. هر چند ایشان هم به سنت بزرگان ایرانی به نقد بی‌محلند و در نفی و اثبات آن نمی‌‌کوشند.) این تواضع استاد ملکیان برای خیلی‌ها، (از جمله نگارنده این سطرها) باید درس‌آموز باشد. بویژه آن عده‌ای که با به هم چسباندن چند واژه (و در رشته من مدیریت با کشیدن چند دایره و مستطیل) دچار توهم شده‌‌اند که به مقام نظریه‌پردازی و مدل‌سازی نائل آمده‌اند و کوس انا الحق زده و هر جا برسد نظریه‌پردازبودن خود را جار می‌زنند بی‌آنکه بدانند فرآیند رسیدن به یک نظریه و شرایط معتبر بودنش و فرق‌هایش با نظردهی چیست.

باری، درست است که استاد ملکیان به اعتراف خودشان همان پروژه عقلانیت و معنویت‌شان نیز حاصل ۶۰۰ نکته گردآوری شده است اما باید گفت در بسیاری مواقع در سه کاری که ایشان برای خود قائلند در بسیاری مواقع نوآوری کرده‌اند و امکان درست فهمیدن را فراهم کرده‌اند، که این کار را نباید کم‌ارزش دانست. این کار را تنها کسانی می‌توانند به خوبی انجام دهند که با صبوری مطالب را بخوانند در آنها بیندیشند و بین آنها منظومه‌وار پیوند برقرار کنند.

نکته دیگر قابل تأمل در کلام ایشان این است که او خود را متفکری می‌داند که در هر مرحله از عمرش مسائلی داشته و برای حل آنها مطالعه کرده و سپس بخشی از یافته‌هایش را با دیگران در میان گذاشته است. این سخن بسیار تأمل‌انگیز است که فردی در راستای دغدغه‌های فردی‌اش بیندیشد نه آنکه ببیند در بازار کالای چه سخنی خریدار دارد و به آن بپردازد. این رویکرد از یک اصالت برخوردار است هر چند گوینده آن عامل کامل به آن نباشد.

نتیجه
نباید تواضع‌ استاد مایه داوری نادرست درباره جایگاه‌شان در توسعه تفکر در ایران (بدون ارزیابی مثبت یا منفی) شود، هر چند با دستاوردهای فکری ایشان همداستان نباشیم اما دو نکته آمده در کلامشان که رنگ اخلاق علمی دارد را باید در عالم تفکر جدی گرفت.

غلامرضا خاکی دی‌ماه ۱۴۰۳